سلسله مقالاتی در باره سزنوشت زنان مبارز ایران در صد ساله اخیر است که شامل بیست و یک قسمت میباشد. این مقالات برگرفته از سایت « همنشین بهار » که بصورت صوتی بیان شده است. کار بسیار با ارزشی ارائه دادند.
سازمان « صدای زنان سوسیال دموکرات ایران » این مقالات صوتی را با اجازه دارنده این سایت بصورت نوشتاری در آورده است.
قسمت اول
مقدمه همنشین بهار
علم دولت نوروز به صحرا برخاست”
وقتی که سپاهیان قطیبه ابن مسلم سردار سپاه خلیفه اموی، سیستان را به خاک وخون کشیدند، مردی چنگ نواز در کوی و برزن که غرق خون و آتش بود از ستم های قطیبه قصه میگفت ومیگریست. او بر چنگ می نواخت و میخواند: با این همه غم در خانه دل، اندکی شادی باید که گاه نوروز است.
خانم ها و آقایان محترم، دوستان دانشور وفرهنگ ورز ، از راه دور و با قلبی نزدیک به شما سلام میکنم و مقدم اعتدال بهاری در این صبح نوروز گرامی میدارم . نوروز از “اکونوس “از لحظه اعتدال بهاری شروع میشود که ما در ایران به اون لحظه تحویل سال میگوییم. گرچه به قول بزرگمهر در باب برزویه طبیب در کلیله و دمنه کارهای زمانه میل به ادبار دارد چنان است که خیرات مردمان را وداع کرده است. اما در گستره تاریخ ابرهای سیاه حرف آخر را نمی زنند . باید با همه اندوه در خانه دل و جان به بهار اقتدا کرد و همچون حافظ فرمانروای بی همتای غزل و شور که در اوج حمله مغول ، یورشهای امیر تیمور و کشاکشهای آل مظفر از غلبه بر تاریکی سخن می گفت در اوج سیاهی ها نیز مشعل امید برافروزیم. اصالت با پلیدی و تاریکی نیست قطره بارانی که بر گل سرخ می لغزد ، آوند های سرکشی که موانع را از سر راه بر می دارند، گیاه مهربانی که از دل خاک سرک می کشد و به آفتاب سلام می کند، چشمه جوشانی که دل سنگ را می شکافد همه و همه در برابر این زندگی که پارس می کند و این زمین که خار می خلد و این آسمان که بلا می ریزد فریاد بر می آورند بهار می آید بهار می آید هرچند زمستانیان نخواهند..
بلبل عاشق، تو عمر خواه که آخر باغ شود سبز و شاخ گل به برآید
. اکنون صبح نوروز است ومن می خواهم به زنان دلیر و تاثیرگذار میهنم در این بحث اشاره کنم
دوستان عزیز ، در تاریخ معاصر ایران اینگونه زنان کم نبودند کسانی که تسلیم جبر جو نشده و با باور به خویش شکست را شکست دادند تلاش آنان در افزایش آگاهی عمومی ،ترویج روشنگری و مقابله با واپس گرایی تردید بر نمی دارد همچنین در سیاست ورزی، طرحهای علمی، غبارزادئی از اسناد تاریخی و پوسته شکنی در حوزه هنر نقاشی، موسیقی ،تئاتر، سینما و از این قبیل.
من به شماری از این زنان تاثیرگذار و پیشتاز میهنم که می شناسم بدون ترتیب خاصی اشاره میکنم. اینکه نگاه و دید برخی از آنها حرف و حدیث و اما و اگر دارد یا با آنچه که من نوعی فکر میکنم مطابق نیست، دلیل نمیشود که ازآنان به نیکی یاد نشود . آنان به راستی تاثیرگذار و پیشتاز بوده اند. اسامی را که قرائت میکنم بعدا درباره شان توضیح می دهم : فاطمه زرین تاج قره العین ، زینب پاشا دهباشی زینب، شوشا اعصار، ملک تاج فیروز نجم السطنه، بی بی مریم ، طوبی آزموده ، صدیقه دولت آبادی ، محترم اسکندری ، ورتو تریان، نورالهدی منگنه، شهناز آزاد، فاطمه سیاح، قمرالملوک وزیری ، روشنک نودوست، قدم خیرقلاوند ، زندخت شیرازی ، مریم عمید، لورتا، مریم فیروز، شمس الملوک مصاحب، صدیقه سامی نژاد دختر لر، بتول رضائی موتول به معنی چون ماه /پروانه ، شکوه ریاضی ، منیر فرمانفرمایان ، فرخ رو پارساريا، راضیه شعبانی ، توران میرهادی، روشنک ، صدیقه سادات رسولی ، مهین اسکوئی، لی لیت تریان، معصومه سیحون، ویدا حاجبی ، لیلی لازاریان ، ایران دررودی ، آذر رهنما، تانیا آشوت هاتوریان ، نسرین خسروی، ننه علی، پوری سلطانی ، سروش کسمائی، هنگامه ، یاشار مفید، لیلی متین دفتری، نسرین معزمی گلپایگانی، فریده لاشائی، پردیس ثابتی، معصومه شادمانی ، مونا جراحی ، نگار امیدواری ، شبنم رعایائی اردکانی ، مریم میرزاخانی ، ژانت آفاری، طلعت بساری ، فرح دیبا، سوسن تسلیمی، فرخ عظمی ارغون، شمس کسمائی، روشنک داریوش، مهشید امیرشاهی، بدری عتبای، مهرانگیز دولتشاهی، هاجر تربیت ، مرضیه ضرابی ، ماه سلطان امیرسحی و دیگران که اکنون به خاطر ندارم. نمیتوانم به زنان نامی تاریخ معاصر میهن مان اشاره کنم اما چشم از صف مادران شریفی که ستمگران، جان فرزندانشان را گرفتند بردارم همچنین از کسانی که در رژیم های شاه و شیخ رودرروی ستم و بی عدالتی ایستادند و جان باختند به این دسته از زنان میهنم بعدا خواهم پرداخت.
دوستان عزیز چون در این بحث چندین بار به جمعیت نسوان وطن خواه اشاره می شود توضیح کوتاهی در مورد آن میدهم. جمعیت نسوان وطن خواه یکی از سازمان های پیشرو شناخته شده در تهران بود که حدود یک قرن پیش در 1301 توسط تعدادی از زنان روشنفکر ایرانی به همت محترم اسکندری تشکیل شد. هدف جمعیت نسوان وطن خواه ترویج حقوق زنان و بهبود شرایط آنان بود. این سازمان نشریه نسوان وطن خواه را هم منتشر میکرد و فعالیتهایی مانند برگزاری کلاسهای تحصیلی دختران و اکابر برای زنان پابه سن گذاشته ، تاسیس بیمارستان برای زنان فقیر، برگزاری جلسات سخنرانی راهپیمائی داشت و نمایشی بنام آدم و حوا اجرا کرد. نمایشنامه مزبور نخستین تئاتر زنان در ایران بود. میرزاده عشقی هم در نگارش آن نقش داشت مضمون نمایشنامه آدم و حوا که در حضور پنج هزار زن در پارک اتابک اجرا شد آزادی زنان بود. .
شایان ذکر است که در دوره جنبش مشروطه انجمن های سری و نیمه سری زیادی در ایران بوجود آمدند . در این دوران انجمن های زنان نیز به طور مخفیانه شکل گرفتند که در جنبش مشروطه شرکت میکردند. گروهی از اعضای جوان و پیشرو جمعیت نسوان وطن خواه نیز سازمان بیداری زنان را درسال 1302 تشکیل دادند. هیئت مدیره جمعیت نسوان وطن خواه تا آنجایی که میدانم افراد ذیل بودند.
فخر آفاق پارسا مادر خانم فرخ رو پارسا ، ملوک اسکندری ، کبری چنانی، مستوره افشار، نصرت مشیری ،صفیه اسکندری ،عصمت الملوک شریفی ، مهرانگیز اسکندری، هایده افشار،عباسه پایور ، قدسیه مشیری ، نورالهدی منگنه، ملکه ابوالفتح زاده ، طوبی بقائی ، عفت الملوک و نظم الملوک خواجه نوری ، فخر العظمی ارغون مادر خانم سیمین بهبهانی ، هایده مقبل، توران افشار، اخترالسلطنه سیادت، آصف الملوک، اختر السلطنه فروهر و عشرت الزمان آصف و کسانی که من نمیدانم . جمعیت در سال 1305 هفتاد و چهار عضو داشته است جمعیت نسوان وطن خواه آخرین انجمن زنانی بود که در دوره سرکوب احزاب و نشریات به دست رضا شاه در سال 1312 بسته شد.
.
فاطمه زرین تاج “قره العین”
عشق به هر لحظه ندا می کند بر همه موجود صدا میکند
هرکه هوای ره ما میکند گر حذر از موج بلا میکند
پا ننهد بر لب دریای من
شاعر و محدث ایرانی فاطمه زرین تاج ممقانی مشهور به طاهره و قره العین از اولین هواداران سیدعلی محمد باب و از رهبران جنبش باب بود او ابتدا به شیخیه گرایش پیدا کرد و برای مدتی رهبری شیخیه را در کربلا و عراق هم به دست گرفت.
با علنی شدن دعوت سید علی محمد باب قره العین به وی گروید و بدون آنکه موفق شود تا پایان عمر او را از نزدیک ببیند در زمره نزدیکترین یاران او درآمد. وی نخستین زن بابی بود که روبنده از صورت برگرفت . باب اورا ستوده بود که به درک مفاهیمی از دیانت بابی موفق شده که دیگران به آن پی نبردند.
اققیوم السما باب پرداخت و هر روز آن کتاب را در مدرسه خویش تفسیر و تدریس میکرد. علما بابی شدن قره العین را علم کرده خواهان اخراج وی از عراق شدند. او عاقبت سال 1847 میلادی به دستور حاکم عثمانی عراق از آن کشور اخراج شد ، برگشتش از عراق تا قزوین و تهران حواشی زیادی داشت که از آن میگذرم . درتهران آن زن تابو شکن به فکر تشکیل جلسه ای با حضور همه بابی های سرشناس افتاد خیلی ها دعوتش را پذیرفتند و همزمان با محاکمه سید علی محمد باب که در آذربایجان صورت می گرفت آنها در روستای بدشت از توابع شاهرود تشکیل جلسه دادند که نقطه عطفی در تاریخ تشکیل جنبش بابیه بود . ماجرای بدشت باعث شد که بابی ها با ماموران حکومتی درگیر شوند. قره العین برای مدت نزدیک به یک سال روستا به روستا زندگی مخفیانه ای داشت بعد هم با اتهام قدیمی صدور دستور کشتن عمویش دستگیر و به تهران اعزام شد و حدود سه سال در حبس خانگی بود در طول این سالها باب اعدام شده بود وعده ای از هواداران او به قصد انتقام به ناصرالدین شاه در نیاوران تیراندازی کردند. این ترور نافرجام ماند . شاه نیز درعوض دستور کشتار بابی ها را صادر کرد. سال 1852 میلادی با حکم دو مجتهد ارشد قره العین که حدودا 35 سال داشت محکوم به اعدام شد او را خفه کردند و جسدش را در چاه انداختند از قره العین آثار قلمی به صورت شعر و نامه به جا مانده که بیشتر سینه به سینه واز حفظ نقل شدند . ابیات زیر از مشهورترین غزل های منسوب به اوست
گربه تو افتدم نظر چهره به چهره روبه رو
شرح دهم غم ترا نکته به نکته مو به مو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتادم
خانه به خانه در به در، کوچه به کوچه، کوه به کوه
در دل خویش طاهره گشت و ندید جز ترا
صفحه به صفحه لابه لا پرده به پرده تو به تو
محیط طباطبائی معتقد است که این غزل نه از طاهره بلکه از طاهره کاشی است . نصرت اله محمد حسینی نویسنده بهائی نیز می گوید این غزل به احتمال قوی سروده طاهره کاشی است استناد نگارنده به جنگی از شاعران پارسی گوی است که در زمان فتحعلی شاه قاجار فراهم گشته و در کتابخانه ملک تهران موجود است .
زینب پاشا ” دهباشی زینب “
زینب پاشا از جمله زنان مبارز تبریزی است که نامش در نهضت واگذاری امتیاز تنباکو آمده است. وی در محله قدیمی عمو زین الدین تبریز و در یک خانواده روستائی به دنیا آمد و در گشودن انبارهای محتکران تبریز در زمان قحطی نان پیشگام بوده است. او تقریبا بیش از یک قرن پیش برای اولین بار در تاریخ ایران با چهل نفر از زنان تبریز علیه ستم پیشه گان شورید . شورش آنان البته بی ارتباط با بحران نان و امتیاز تنباکو نبود از جمله کارهای معروف زینب پاشا و یارانش حمله به انبارهای غله و تقسیم آن بین فقرا و گرسنگان در شهر تبریز بود. گفته میشود کهنسالان تبریزی هر زنی را که ابراز رشادتی می کرد می گفتند او مثل زینب پاشا ست و هروقت با محتکر زورگویی مواجه میشدند میگفتند زینب پاشا از پس امثال تو بر می آید . به روایت زنده یاد احمد کسروی ؛ یکی از گرفتاریهای زمان خودکامگی انبارداری بوده که همیشه دیه دارانی گندم و جو را نفروختندی تا نان کمیاب وگران شدی و آنگاه به بهای بیشتر فروختند ؛
این کار در سالهای پیش از مشروطه در آذربایجان رواج بسیار یافته بود در چنین مواقعی در تبریز زینب پاشا و یارانش در کار کشف انبارهای غلات مالکان و گشودن آنها و تقسیم گندم و جو احتکار شده بین خانواده های تنگدست فعال بودند. از جمله عملیات مهم زینب پاشا و یارانش مصادره انبار میرزا عبدالرحیم قائم مقام پیشکار وقت آذربایجان بوده است .عملیات دیگر زینب پاشا و یارانش حمله به خانه نظام العلما دیبا از رجال متنفذ دوره قاجار بوده است. گفته میشود زینب پاشا چادر خود را از سر برمیدارد و از آن ایلمی میسازد و پیشاپیش مردم حرکت می کند. خانه و انبار انباشته از گندم نظام العلما را گرفته و به مردم گرسنه می دهد . زینب پاشا خطاب به مردان کنارنشین می گفت اگر شما جرات ندارید جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر می ترسید که دست دزدان وغارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، در کنج بنشینید، ما به جای شما با ستمگران می جنگیم . زینب پاشا چادر خود را از سر بر می دارد و از آن ایلمی میسازد و پیشاپیش مردم حرکت میکند.
مریم عمید و روزنامه شکوفه
مریم عمید دختر پزشک قشون ناصرالدین شاه بود. با زبان فرانسه و عکاسی آشنائی داشت. مریم سالور، نقاش، مجسمه ساز و سفالگر معاصر، نوه ایشان است .
مریم عمید نشریه شکوفه را که مجله اختصاصی زنان بود منتشر کرد و با انتشار آن تساوی حقوق زن و مرد را بر سر زبانها انداخت . شکوفه دومین نشریه ویژه زنان ایران پس از نشریه دانش بشمار میرود و نخستین شماره آن در 1913 میلادی چاپ شد.این نشریه اولین نشریه ایرانی بود که کاریکاتورهای انتقادی هم چاپ میکرد از ویژگیهای شکوفه میتوان به لحن طنزآمیز و انتقادی، پرداختن به مسائل زنان ایرانی، تحصیل و آموزش دختران و مسائل سیاسی اشاره کرد . هدف نشریه آشنا کردن زنان با آثار ادبی ، خرافه زدائی ، همچنین راهنمایی های خانه داری و کوشش در بهبود روحیه زنان بود . یکی از مهمترین اقدامات مریم عمید معرفی کاندیداهای مورد قبول زنان در انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی بود که پیامدهایی هم در برداشت. شکوفه به مدت 4 سال 77 شماره تقریبا هر دو این نشریه به مدت ۴ سال ۷۷ شماره را در مدت چهار سال هفته ای یکبار منتشر میشد. .نشریه در چهار صفحه با خط نسخ نوشته می شد و از شماره پنجم نگارش آن نستعلیق شد و سال دوم به بعد با حروف سربی به چاپ رسید . مریم عمید یکی از اعضای اصلی انجمن همت خواطین متشکل از فعالان حقوق زنان هم بود که به ترویج استفاده از کالاهای داخلی و تشویق فراگیری هنرهای دستی توسط زنان می پرداخت و خرید منسوجات خارجی را منع میکرد . قرار بر این شد که تمامی مدارس دخترانه اعم از معلمین و دانش آموزان همگی از پارچه های ایرانی استفاده کنند و هر کس سرپیچی کرد از مدرسه اخراج شود و هیچ مدرسه دیگری نام آن دانش آموز را ننویسد و بدین ترتیب در عرض یکماه حدود پنج هزار نفر به این تحریم پیوستند.
شکوفه دومین نشریه زنان ایران بود. اولین نشریه اسمش دانش بود. دانش نخستین نشریه دوره ای زنان در تاریخ ایران است که هفتگی منتشر می شد. در سال 1289 آغاز به کار کرد، و توسط انجمنی از زنان با سردبیری یک چشم پزشک ، خانم دکتر معصومه کحال اداره می شد.
مریم عمید که لقب مزین السلطنه هم داشت بنیانگذار دو مدرسه نوین دخترانه بود یکی صنایع مزینیه و دومی دارالعلم . که معلمین هر دو مدرسه همه تحصیل کرده و از هنرمندان زمان خود بودند.مریم عمید در سال 1298 در اوج فعالیتهای خود در سفری که به سمنان مریم داشت درگذشت. 101 سال پیش . وی چند کتاب را از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرده است.
محترم اسکندری “گوژپشت راست قامت “
محترم اسکندری از پیشگامان جنبش زنان در ایران و راهبر جمعیت نسوان وطن خواه بود. وی که نشریه جمعیت نسوان را هم سروسامان می داد، ذکر و فکرش حمایت از حقوق زنان از جمله تحصیل و رفع حجاب بود. محترم خانم به یک خانواده اشرافی تعلق داشت . ابتدا در خانه نزد پدرش درس آموخت، سپس برای ادامه دروس زبان فرانسه و ادبیات به مکتب میرزا علی محمد خان محققی مدرس معروف رفت. آنها پس از مدتی با هم ازدواج کردند . پدرش شاهزاده علی خان ،محمد علی میرزا اسکندری از مشروطه خواهان و از موسسان انجمن آدمیت بود. محترم اسکندری که از دستاوردهای انقلاب مشروطه برای زنان مایوس شده بود و آنها را کافی نمی دانست سال 1301 با تعدادی از زنان همفکرش در تهران جمعیت نسوان وطن خواه را تاسیس کرد و به سخنرانی و اداره نشریه انجمن و برنامه ریزی راهپیمائی های اعضای جمعیت می پرداخت. شماری از اعضای انجمن در یکی از راهپیمائی ها اوراقی را که مرتجعین به عنوان مکر زنان در کوچه و بازار منتشر می کردند گرفتند و سوزاندند که منجر به دستگیری او و چند زن دیگر توسط ماموران حکومت شد. مخالفان تحصیل و آزادی زنان در تهران جزوه های مزبور را در میادین اصلی شهر پخش می کردند. هر روز بچه های روزنامه فروش تعداد زیادی از آنها را به دست گرفته و بلند بلند داد میزدند مکر زنان، مکر زنان، بشتابید ، بشتابید . آنها البته تقصیری نداشتند مرتجعین آنها را به صحنه می فرستادند.
جمعیت نسوان تصمیم گرفتند که در یک روز معین ساعت 10 صبح چند تا از زنان، در میدان سپه جمع شوند و اوراق مزبور را جلو مردم آتش بزنند و کار توضیحی کنند . روز موعود محترم اسکندری به همراه هفت تن از زنان آزادی خواه به میدان توپخانه رفتند جزوه ها را از دست بچه ها گرفتند و بعد از کار توضیحی به آنها ، کاغذها را در وسط میدان درست همان جایی که دارهای مشروطه خواهان برپا شده بود به آتش کشیدند . پاسبانها به خیابانها ریختند و زنان را کشان کشان به اداره پلیس بردند. محترم اسکندری درنظمیه گفت کاری که ما کردیم برای دفاع از آبروی مادران و خواهران خود شماست. ما هم مثل تمام آدم ها عقل داریم مکار نیستیم . رجاله های بی فرهنگ که تحصیل و پیشرفت زنان را بر نمی تافتند به محترم خانم که از بچگی مشکل ستون فقرات داشت کج و خمیده راه می رفت توهین میکردند و گاه با صدای بلند او را قوزی و گوژ پشت صدا میزدند و بلند بلند می خندیدند و سنگ میزدند . آن زن شریف و راست قامت در در آخرین دقایق زندگی هم دست از تلاش برای جنبش برابری زنان برنداشت.او حدود یک قرن پیش ، به خواهرانش در “نسوان وطن خواه” توصیه کرد: به دوستانمان بگوئید ناامید نشوند. وی برای بیداری جامعه و بخصوص زنان تلاش کرد و کوشید.
0 Comments