زنانی که شکست را شکست دادند
قسمت نهم
ژاله آموزگار
ژاله آموزگار پژوهشگر فرهنگ و زبانهای باستانی ایران سال ۱۳۱۸ خورشیدی در خوی زاده شد. ایشان از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۹ به عنوان پژوهشگر در بنیاد فرهنگ ایران کار میکرد و بعد در گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد. ژاله آموزگار که با زبانهای انگلیسی، فرانسه، پهلوی ، اوستا و ترکی آشنائی دارد، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم بوده و سالیان دراز است که به تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول است .
کتابهای اسطوره زندگی زرتشت ، زبان پهلوی ادبیات و دستور آن ، تاریخ اساطیری ایران، تصحیح دینکرد آوانویسی و ترجمه آن از جمله آثار ایشان است که بخشی از آن کار مشترک با احمد تفضلی است خانم ژاله آموزگار کتب ذیل را هم ترجمه کردند:
ایران باستان از ماریان موله ، نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه های ایرانیان از آرتور کریستین سن ، شناخت اساطیر ایران از جان هینلز، ارداویراف نامه فیلیپ ژینیو . .
منیر فرمانفرمایان هندسه گراترین هنرمند عصر حاضر ایران
منیر شاهرودی فرمانفرمایان زاده ۱۳۰۱ خورشیدی از کودکی به نقاشی علاقمند بود. بعدها در دانشکده هنرهای زیبای تهران تحصیل کرد و توجه وی به خطوط و فرمهای خوش ترکیب و ساده اشیا باستانی جلب شد. ایشان به پاریس که مرکز هنرهای آوانگارد هنرهای پیشرو در اوایل قرن بیستم بود رفت و در سال ۱۳۲۴ با قایق بخاری عازم ایالات متحده شد و در آنجا به تحصیل پرداخت . این هنرمند ارجمند که جمع آوری کننده هنر مردمی هم بود سفرهای متعددی به مناطق مختلف ایران کرد و در همین سفرها با فرهنگ و هنر بومی و سنتی ایران آشنا شد و توانست شصت نقاشی قهوه خانه ای ، بیش از هزاران قطعه نقاشی پشت شیشه ، انبوهی از جواهرات نقره ای ترکمن ها ، تعدادی در و قالب های پنجره و تابلوهای دیواری نقاشی شده گردآوری کند و از آنها تصویر بردارد . در اوایل دهه ۴۰ خورشیدی وی به سبک ویژه خودش رسید که ترکیب تکنیک قدیمی نقاشی پشت شیشه ، آینه کاری ، خاتم کاری و هندسه و طراحی معمارانه بود . تا پیش از وی کسی این نمونه کار را به عنوان اثر هنری مستقل ارائه نکرده بود. بعد از تصاحب انقلاب بزرگ ضد سلطنتی، بسیاری از آثار آن هنرمند مصادره شد و ناگزیر از ایران رفت. بعد از حدود ربع قرن برای نخستین بار اثری از او بعنوان <آب روشنائی است>، در نمایشگاه باغ ایرانی به نمایش درآمد . منیر فرمانفرمایان تنها هنرمندی است که در چهل سال اخیر از ترکیب آینه کاری، اشکال هندسی و نقاشی پشت شیشه استفاده کرده تا آثار مدرن خود را خلق کند. منیر فرمانفرمایان بدون شک هندسه گراترین هنرمند عصر حاضر ایران است که مجموعه آثارش در بیش از نیم قرن پیوسته میان اشکال منظم و ریتمیک هنرهای سنتی و رویکردهای انتزاعی مدرنیستی سیر کرده است . هنر او در نگاه اول بر دو اصل نقوش تزیینی و آینه استوار است و واضح است که او این اصول را از هنرهای سنتی و صنایع مستظرفه ایرانی برگرفته است و به هنر آینه کاری وام دار است. ولی در نگاهی عمیق تر می توان به این موضوع پی برد که جوهر درونی هنر او هندسه است نه تزئینات و آینه . منیر فرمانفرمایان وقتی به عنوان هنرمند از آثارش حرف میزد بیش از هرچیز به پیچیدگی های هندسی در کارش اشاره داشت می گفت : هندسه مرا به زادگاهم برگرداند به مربع ، به مثلث ، به دایره به مشاهدات کودکی ام از تجربه حضور در میان زیبایی برآمده از این مرز و بوم ، از ایران و اینگونه بود که همه چیز برایم معنایی تازه یافت . منیر فرمانفرمایان ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۸ درگذشت .
قمر آریان
دکتر قمر آریان پژوهشگر و نویسنده ایرانی از نخستین استادان دانشگاه زن در ایران همسر دکتر عبدالحسین زرین کوب بود. او از معدود کسانی بود که در جلسه به اصطلاح محاکمه رهبر محبوب مردم ایران، دکتر محمد مصدق حضور داشت. قمر آریا با نیما یوشیج هم دیدار کرده و در کنگره مستشرقین هند شرکت داشته است . ایشان در سال ۱۳۲۷ از دانشگاه تهران لیسانس گرفت و بعدها با اخذ مدرک دکترای ادبیات فارغ التحصیل شد. او در طول تحصیل از حضور استادانی چون بدیع الزمان فروزانفر ، احمد بهمنیار، علی اصغر حکمت ، جلال همائی ، محمد معین ، ذبیح الله صفا و حسین خطیبی بهره برد و به آموختن زبانهای باستانی نیز پرداخت . علی اصغر حکمت استاد تاریخ ادیان بود و قمر آریان هم در این زمان شروع به خواندن کتاب مقدس انجیل کرده بود و به نکاتی رسیده بود که بنظرش میرسید از دید جامعه دانشگاهی و فرهیخته ایران پنهان مانده است. یکی از نخستین پژوهش های فارسی درباره مسیحیت با عنوان چهره مسیح در ادب فارسی کار اوست . قمر آریان پیش از آنکه رساله دکترایش را بصورت کتاب منتشر کند اثر دیگری تالیف کرد. کتابی در صد صفحه که کمال الدین بهزاد نام داشت و جستاری بود در احوال و آثار کمال الدین بهزاد استاد نگارگر ایرانی که در قرن دهم هجری در هرات زندگی می کرد. وی سبک اش بسیار بر مکاتیب تبریز، بخارا ،سمرقند و دهلی تاثیرگذار بود . کتاب می نامه هم که گزیده ای است از مثنوی معنوی و شرح آن، تدوین دکتر قمر آریان است. وی علاوه بر تدریس در دانشگاه ملی ، یک دوره ریاست هنرستان هنرهای تجسمی را هم برعهده داشت. همچنین شش سال در هنرستان عالی موسیقی درس می داد و یک سال در غیاب ایرج افشار سردبیر مجله راهنمای کتاب بود .
قمر آریان در سالهای ورودش به دانشکده با عبدالحسین زرین کوب یا بقول خودش عبدول آشنا شد و با هم ازدواج کردند و سالهای بسیاری را باهم در هند و چندین کشور اروپائی و عربی از جمله لبنان گذراندند .
ترجمه کتاب شرق نزدیک در تاریخ تالیف پروفسور فیلیپ خوری هیتی از اوست. این کتاب سرگذشت کشورهای شرق نزدیک، پنج هزار سال پیش تا قرن حاضر است و نویسنده در مقدمه آن نوشته است : در این قسمت از جهان یعنی کشورهای شرق نزدیک ،مردمی زندگی کردند که نوع انسان را از مرحله توحش به عالی ترین مرحله تمدن در عهد باستانی ارتقا دادند و در زمینه علمی و هنری، معاصران قرون وسطائی نتوانستند با آن رقابت کنند.
قمر آریان بخشی از کتاب جهان اسلام نوشته برتولد اشپولر را هم ترجمه کرده است .
ایشان مقالاتی هم دارد مثل ملاحظاتی در باب سبک عراقی در شعر فارسی ، همچنین در باب سبک هم دارد مثل ملاحظاتی در باب سبک عراقی در شعر فارسی ، همچنین در باب سبک خراسانی در شعر فارسی ، لغت نامه آیین مسیح در زبان فارسی ، ایران و سیاحت نامه ها ، زن در داستانهای قرآن ، ویژگی ها و منشا پیدایش سبک هندی در سیر تحول شعر فارسی و چندین و چند ترجمه از آثار ادگار آلن پو، و دیگران .
دکتر قمر آریان سال ۱۳۰۱ در قوچان بدنیا آمد و ۱۳۹۱ در تهران درگذشت .
سرور کسمائی و کلاسهای شاهنامه شاهرخ مسکو
سرور کسمائی رمان نویس و مترجم ایرانی دختر زنده یاد حسین کسمایی نویسنده کتاب اندیشه ها
یکی از با ارزش ترین کارهای خانم سرور کسمایی کمک به تشکیل کلاسهای شاهنامه زنده یاد شاهرخ
مسکوب در پاریس بود که به مدت سه سال بطور مرتب جریان داشت .
برگسون و مترجم دستهای آلوده اثر ژان پل سارتر است . سرور تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در
دبیرستان فرانسوی زبان در تهران به پایان رساند و در بعد از انقلاب مثل خیلی های دیگر رخت
غربت پوشید . در پاریس به تحصیل زبان و ادبیات روسی پرداخت و در۱۹۸۷ برای ادامه تحصیل به
مسکو رفت و پایان نامه تحصیلی خود را در موضوع تئاتر و رمان دهه بیست شوروی به زبان روسی
نوشت و در زمینه ادبیات شفاهی مردم تاجیک هم به کار وتحقیق پرداخت . تهیه و تولید بیش از
۱۵ اپرای بزرگ روسی و صحنه اپرای پاریس مدیون تلاشهای ایشان هم هست. سرور کسمایی
مجموعه ای از هفت قصه از هفت نویسنده ایرانی بنام باغ های تنهایی را به زبان فرانسه منتشر کرده
است. گورستان شیشه ای ، دره عقابها یا سرگذشت یک فرار، یک روز پیش از آخرالزمان از رمان های
ایشان است و درشمار ترجمه ها میتوان از رفتن، ماندن ،بازگشتن شاهرخ مسکوب و دایی جان
ناپلئون ایرج پزشکزاد نام برد.
لیلی افشار و نصب رو پرده بر روی ساز خو
لیلی افشار متولد۱۳۳۸ در تهران و نخستین نوازنده زن در جهان است که دررشته اجرای گیتار
کلاسیک به درجه دکترا دست یافته است. او یکی از دوازده نوازنده بین المللی گیتار بود که برای
نواختن در حضور آندرس سگوبیا در کلاسهای پیشرفته وی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی انتخاب
شد. پس از این کلاس سگوبیا در یک مصاحبه گفت که لیلی افشار روزی به نوازندهٔ معروف تبدیل
خواهد شد. این هنرمند ایرانی به منظور اجرای قطعات موسیقی ایرانی با گیتار کلاسیک اقدام به
نصب رو پرده بر روی ساز خود کرده است. رو پرده اینطور که اهل موسیقی تعریف کردند نوعی
فاصله موسیقیایی است که تحت عنوان فواصل زیر پرده ای طبقه بندی میشود. از جمله آثار لیلی
افشار میتوان به آلبومهای مسخ ، ساغر، گذار در نوا و هزار و یکشب . همچنین کتب ذیل اشاره
کرد : آموزش گیتار کلاسیک از مبتدی تا پیشرفته ، پنج آواز محلی ایرانی و باخ برای گیتار کلاسیک.
هنگامه یاشار مفید
تو که ماه بلند آسمانی منم ستاره میشم دورت میگیرم.
هنگامه یاشار مفید ترانه سرا، نویسنده و کارگردان تئاترهای عروسکی و خواننده ترانه های زیبای
کودکانه از اولین مدیران زن آموزش و پرورش در ایران است. وی خواهر بیژن ؛ بهمن و اردوان و
هومن مفید است از یک خانواده هنرمند. بسیاری از ترانه های معروف کودکان مثل یک روز آقا
خرگوشه، خوشحال و شاد وخندانم ، تو که ماه بلند آسمانی از او به یادگار مانده است.
تو که ماه بلند آسمانی
منم ستاره میشم دورت میگیرم
اگر ستاره بشی دورم بگیری
منم ابر میشم روتو میگیرم
اگر ابر بشی رومو بگیری
منم بارون میشم چیک چیک می بارم
اگر بارون بشی چیک چیک بباری
منم سبزه میشم سر در میارم
تو که سبزه میشی سر در میاری
منم گل می شم پهلوت می شینم
تو که گل میشی پهلوم می شینی
منم بلبل میشم چهچه می خونم
ویدا حاجبی
یاد باد آنکه رخت شمع طرب می افروخت.
ویدا حاجبی از نقد هرآنچه با ارزش ها و باورهایش سازگار نبود نمی هراسید. درس
بزرگ زندگی اش این بود که مجذوب شدن، انسان را در دام احساس می اندازد. بویژه که روی دیگر
مجذوب شدن مرعوب شدن است. به صراحت می گفت دل بستن یا اتکای به جذابیت این رهبر و
آن رهبر، ضامن دموکراسی و آزادی نمیتواند باشد. ویدا اعتقاد داشت باید از تاریخ درس بگیریم و
آنرا بازنگری کنیم. او از معدود مبارزین ایرانی است که شاهد جنبش ماه مه ۱۹۶۸ در فرانسه بود.
پیش از دستگیری فردیت و شخصیت ام را کم و بیش حفظ کرده بودم. اما با ناپسند دانستن فردیت
و تک روی متاسفانه از زندان آزاد شدم. لذت بردن از هنر، موسیقی ، زیباییها ، توجه به خورد و
خوراک و پوشش در ذهنم به امری ناشایست تبدیل شد و زهدگرائی و تهیدستی و فقر به فضیلت.
سرانجام نسبت به دستاوردهای پرارزش فرهنگی ،علمی ، حقوق مدنی و مهم تر از همه حق برگزیدن و
عزل در انتخاباتی آزاد در جوامع سرمایه داری به شک و تردید افتادم. گویی تحلیل ها و نگاه سنجش
گر مارکس در مانیفست کمونیست، در مورد اهمیت تاریخی دوران سرمایه داری که ارزشی خاص
برایم داشت از ذهنم زدوده شد. از این رهگذر، هم نظر و هم رای با افکار سنتی مردسالار ،مبارزه
حق طلبانه و برابر خواهانه زنان به آزادی استثمار نیروی کار و کالا شدن زن در جوامع سرمایه داری
تقلیل می یافت . دریک کلام همچون روزهایی که در الجزایر بودم بیان واقعیت ها را قربانی ملاحظات
گروهی و مصلحت سیاسی روز کردم که از سوء استفاده دشمنان بر جان من و همبندانم ریشه
دوانده بود. تنگنای زندان ، شتاب زدگی سیاسی را بر این همه افزود و حداقل دوراندیشی را هم از من
گرفت. بعدها بود که فهمیدم خطابه ارتجاع در کهنگی و میرایی خلاصه نمیشود و خطابه انقلاب هم
همیشه با پویایی و کمال همراه نیست. یعنی همه کسانی که وضع موجود را قبول ندارند و بر حفظ
آن تاکید نمیکنند، لزوما دمکرات نیستند. مهم این است که با چه باورها و خواستهایی به دنبال تغییر
وضع موجود هستیم. خواست تحول و تغییر در صورتی دموکراتیک است که مقصد آن نیز روشن
باشد. تجربه های دردناک نشان داد هر نوع تغییری که با تجدد ستیزی و رهبر پرستی و سلطنت
طلبی و ضدیت با ارزش های جهان شمول همراه باشد به فاجعه می انجامد. هر اسمی که میخواهد داشته باشند.
صدیقه سادات رسولی (روشنک)
روشنک، پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد
صدیقه سادات رسولی معروف به روشنک گوینده رادیو ایران و برنامه گلها بود. او نیست اما هست
زخمه های هر تاری که دردمندانه نواخته میشود. هر آرشه ای که بر ویولون صبا کشیده می شود و
هر ضربه ای که دکمه های سیاه و سفید پیانوی محجوبی را فرو برد او را هم به یاد می آورد .
چشم بگشا که جلوه دلدار
به تجلی است از در و دیوار
این تماشا چو بنگری گویی : لیس فی الدار غیره دیار
صدیقه سادات رسولی در۱۳۲۷ وارد خدمت در رادیو ایران شد و تا سال ۱۳۴ در بخش های
مختلف گویندگی میکرد. گوینده برنامه گلها بود و بسیاری از مردم ایران این برنامه را با صدای او که
اشعار را بسیار زیبا و به درستی دکلمه می کرد، می شناسند. در آغاز کوکب پرنیان گوینده و شعر
خوان زن در برنامه گلها بود. کمی بعد که وی یعنی روشنک جای او را گرفت به توصیه داوود پیرنیا
نام روشنک را برخود نهاد. تکیه کلام آن زن فرزانه این بود : پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد!
روشنک سال ۱۳۹۱ در منطقه ییلاقی آهار از توابع رودبار قصران درگذشت و در همانجا به خاک
سپرده شد .
0 Comments