زنانی که شکست را شکست دادند!
قسمت چهارم:
روشنک نوعدوست
روشنک نوعدوست روزنامه نگار و از پیشگامان جنبش زنان در ایران و از موسسان جمعیت پیک سعادت نسوان در رشت بود. وی در خانواده ای روشنفکر رشد و نمو کرد و به زبانهای عربی و فرانسه هم به خوبی آشنا بود. او بیش از یک قرن پیش در سال ۱۲۹۷ خورشیدی مدرسه ای با سه کلاس برای زنان و دختران در رشت تاسیس کرد که با زحمات و آزارهای زیادی از سوی مرتجعین روبروشد. او خودش روسری داشت و به این مساله مقید بود، اما به دانش آموزان دختر اجازه نمیداد در مدرسه حجاب داشته باشند، هرچند روی پوشش و رفتار با وقار برای دختران بعنوان یک آموزگار تاکید میکرد. اینکه دامن ها زیاد کوتاه نباشند، دختران مدرسه ماتیک نزنند و ابروهاشون را برندارند، درس بخوانند و درس بخوانند .میگفت با همه این اوصاف دانش آموزان می بایست بدون حجاب و با روپوش بدون حجاب در مدرسه حاضر شوند .
پس از جنبش مشروطه و بعد از تشکیل کنگره حزب کمونیست ایران در بندر انزلی ۱۲۹۹ در آن شرایط ، روشنک جمعیت پیک سعادت نسوان را برای پیگیری حقوق سیاسی و اجتماعی زنان تاسیس کرد و با زنان همفکرش به تاسیس مدرسه دخترانه، کتابخانه بر پایه تئاتر و سخنرانی برای زنان پرداختند. نشریه پیک سعادت نسوان را هم منتشر میکردند که روشنک نوعدوست صاحب امتیازش بود. او بعدها مریض شد و در بهار ۱۳۳۶ برای معالجه به تهران رفت. اما مرگ بر بالینش نشست و دستش از درس و مشق کوتاه شد. او را در ابن بابویه به خاک سپردند. مدرسه او تا زمان انقلاب فعال بود. روشنک نوعدوست که به خانم مدیر شهره بود زنی فرهیخته ، پیشرو و تحصیل کرده بود او یکی از پایه گذاران سواد آموزی در گیلان بود .
سوسن تسلیمی اولین زن صاحب سبک بازیگری در ایران
سوسن تسلیمی با بیش از۴۰ سال سابقه هنری یکی از مشهورترین بازیگران تئاتر و یکی از بهترین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران است. بازیهای زیبای او در فیلم های چریکه تارا، مرگ یزدگرد و باشو غریبه کوچک، زبانزد است. سوسن ۱۳۶۶ از ایران مهاجرت و در سوئد اقامت گزید. در آنجا با یکی از کارگردانان سوئدی ازدواج کرد. وصلت و پیوند جدید ادامه کار هنری اش یعنی کارگردانی و بازیگری تئاتر و سینما را تسهیل نمود. این هنرمند پرتوان که در آفرینش نقش و تعهد، حساسیتی استثنای دارد سال ۱۳۸۰ جایزه شخصیت ممتاز فرهنگی وهنری سوئد را گرفت.
سوسن تسلیمی که از سال ۱۳۵۰ فعالیت در تئاتر را آغاز کرده بود دو سال بعد تحصیلاتش را در رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان رساند . این هنرمند با استعداد قبل از سینما بعنوان بازیگر تئاتر فعال بود و با گروه بازیگران شهر، تئاتر پیاده و تئاتر چارسو همکاری میکرد. آن سالها نمایشنامه های زیادی تمرین شد و یا به صحنه آمد. عروسی خون، از لورکا ، کالیگولا، از آلبر کامو، انسان و حیوان و تقوی از لوئیجی پیراندلو ، باغ آلبالو از چخوف ، چشم اندازی از پل از آرتور میلر، روسپی بزرگوار از ژان پل سارتر، دایره گچی قفقازی برتولت برشت ، زنده به گور صادق هدایت ، وای بر مغلوب غلامحسین ساعدی و از این قبیل .
در پیشامدها برای هر کسی نقش ممکن ها و محتمل ها کم نیست. گاه رویدادهای عرضی و غیر منتظره از اتفاقات پیش برنده جلو میزند. خانم سوسن تسلیمی در سال ۱۳۵۶ این شانس را داشت که در نمایش خلوت خفتگان اثر پیتر گیل با بانوی اول تئاتر ایران لورتا هایراپتیان همسر عبدالحسین نوشین بازی کند.
فعالیت سینمای سوسن با بازیگری در فیلم چریکه تارا، از بهرام بیضائی در سال ۵۷ شروع شد که بازی او در این فیلم در جشنواره سن سباستین مورد تقدیر قرار گرفت . سال ۶۳ در مجموعه سربداران ساخته محمدعلی نجفی نقش زن پرقدرتی را بازی کرد که سوار اسب می شد و رهبر گروهی از جنگجویان بود .سال ۶۴ ایده فیلم باشو غریبه کوچک را او با بهرام بیضائی در میان گذاشت که ایشان هم پذیرفت و به خوبی پرورش داد. فیلم مزبور که بازی سوسن درآن شاهکار بود پس از پنج سال توقیف اکران شد. اولین فیلمی که سوسن تسلیمی در سوئد بازی کرد عنوانش مرز بود. سال ۷۰ اولین تئاتر خودش را هم در سوئد بنام مده آ که کارگردانی و نوشتن متن و بازیگری آن همه بعهده خودش بود بر روی صحنه رفت این نمایشنامه از آثار کلاسیک یونان و اساطیر یونانی اقتباس شده بود و خود او با کمک ماسک های مختلف آن را بازی کرد. وی پیش از این کار در تئاتری بنام آنگٌرد، هم نقش داشت. سوسن تسلیمی از سال ۱۹۹۹ میلادی تا سال ۲۰۰۲ عضو هیئت مدیره انستیتوی فیلم سوئد بود و هم اکنون در وزارت فرهنگ سوئد از اعضای هیئت مشاورین تئاتر میباشد. وی بازیگری نیز درس داده و در سوئد چندین نمایشنامه به زبان سوئدی اجرا کرده است. سوسن تسلیمی فیلم حادثه قریب الوقوع را هم که در جشنواره فیلم گوتنبرگ به نمایش درآمد، کارگردانی نمود همچنین سه فیلم سریالی برای تلویزیون سوئد از جمله عشق عشق عشق که در مورد زندگی یک مادر و دختر سوئدی است .فیلم بلند بازداشتگاه را هم او کارگردانی کرده است .
فهرست کردن همه آثار این هنرمند ارجمند فرصت دیگری می طلبد.
پوری سلطانی مادر کتابداری نوین ایران
پوری سلطانی” پوراندخت سلطانی شیرازی” که سال ۱۳۱۰ پا به دنیا نهاد و در۱۳۹۴ درگذشت، مادر کتابداری نوین ایران بود. ترجمه کتاب هنر عشق ورزیدن اثر اریش فروم ، همچنین تالیف دانشنامه کتابداری و اطلاع رسانی ، و سرعنوان های موضوعی فارسی از جمله یادگارهای آن زن دانشور و فرهنگ ورز است . وی همسر مرتضی کیوان بود که یکی از تاثیرگذارترین چهره های فرهنگی در دهه های ۴۰ و ۵۰ بود. او سه ماه بعد از ازدواجشان دستگیر و تیرباران شد. ۲۷ مهر سال ۱۳۳۳.
پوری سلطانی از پایه گذاران علوم کتابداری و اطلاع رسانی در ایران ، استاد گروه کتابداری کتابخانه ملی ایران و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بود. او طی پنجاه سال کار مستمر تاثیر بسزائی بر فعالیت و شکل گیری کتابخانه ملی ایران داشت. پس از مهاجرت به انگلستان در دهه ۱۳۳۰ ، تحصیلات خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی تکمیل کرد و پس از بازگشت به ایران در کتابخانه بانک مرکزی مشغول بکار شد. سپس با تاسیس مرکز خدمات کتابداری تحول چشمگیری در توسعه کتابداری در ایران ایجاد کرد. او و همکارانش با همه توان کوشیدند تا کتابخانه ملی ایران را به سطح علمی وفنی بزرگترین کتابخانه های ملی دنیا برسانند و رسانند . سهم او در شیوه های نوین طبقه بندی کتاب ، اسناد و مدارک و حفظ میراث مکتوب ایران و کمک به محققین رشته های مختلف در یاد و خاطر بسیاری از پژوهشگران باقی است .
پوری سلطانی پس از تیرباران همسرش مرتضی کیوان رنج فراوان دید بیمار شد ولی بر درد و اندوه غلبه کرد و برای ادامه تحصیل به لندن رفت. در آنجا به سفارش دکتر محمد جعفر محجوب زبان آرامی آموخت و بعد از چند سال به ایران برگشت و مرکز ملی کتابداری را پایه گذاری کرد و به عضویت هیئت علمی آن درآمد . او عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد گروه کتابداری کتابخانه ملی هم بود .
شمس الملوک مصاحب هفده سال سناتوری در مجلس سنای ایران
شمس الملوک مصاحب از نخستین سناتورهای زن مجلس سنای ایران بود. پدرش ادیب و سیاستمدار بود. برادرش دکتر غلامحسین مصاحب بنیانگذار ریاضیات نوین و صاحب دایره المعارف فارسی ، دایره المعارف مصاحب است که همیشه پژوهشگران به آن نیاز دارند . ویکی پدیای فارسی مدیون دایره المعارف مصاحب است .
شمس الملوک مصاحب جزو اولین گروه زنان ایرانی که به دانشگاه رفتند نیز هست و به همراه عباس یمینی شریف از نویسندگان کتاب درسی دارا و آذر در سال ۱۳۳۹ است. وی که در خانواده ای فرهنگی در کنار برادرش غلامحسین مصاحب و خواهرش اشرف الملوک مصاحب که پزشک بود رشد کرد در مدرسه ناموس تحصیل نمود و برای ادامه تحصیل به دانشسرای عالی وپس ازآن به دانشگاه تهران رفت. در ۱۳۲۲ نزدیک به هشتاد سال پیش در رشته ادبیات فارسی دکتری گرفت. موضوع رساله وی ادبیات غنایی بود که با درجه عالی به تصویب رسید. سپس برای ادامه تحصیل در رشته تعلیم وتربیت به دانشگاههای کانادا و امریکا رفت.
برخی مشاغلی که شمس الملوک مصاحب در طول زندگی برعهده داشت عبارتند از : سرپرستی ماهنامه زندگی روستائی ، ریاست چند دبیرستان دخترانه مهم تهران مانند دبیرستانهای پروین، شاهدخت و نوربخش ، مشاور وزیر آموزش و پرورش در امر مبارزه با بیسوادی ، معاونت وزارت آموزش و پرورش، ریاست قسمت فرهنگی بنیاد پهلوی و هفده سال سناتوری در مجلس سنای ایران . خانم شمس الملوک مصاحب مترجم هم بود و برگردان کتاب غرور و تعصب نوشته جین آستن از ایشان است .
فرح دیبا
خانم فرح پهلوی اولین بانوی ایرانی است که در سال ۱۳۴۶ پس از پیروزی انقلاب مشروطیت به نیابت سلطنت نائل شد . در آن ایام که ایشان به مقامی در حدود سلطنت رسید فقط دو زن در کشورهای هلند و انگلیس بر اریکه سلطنت تکیه داشتند. فرح دیبا نخستین ملکه در تاریخ کشور شاهنشاهی ایران است که تاجگذاری کرد. اهل لاهیجان بود دوره دبستان و دبیرستان را در تهران در مدارس ژاندارک و رازی که دروس رسمی را در دو فرهنگ ایرانی و اروپائی تدریس می کردند به پایان رساند و برای ادامه تحصیل در رشته معماری عازم پاریس شد. ۲۹ آذر ۱۳۳۸ به عقد محمدرضا شاه پهلوی درآمد و ۹ آبان سال بعد نخستین فرزندش رضا ، اسفند ۴۲ اولین دخترش فرحناز، اردیبهشت ۴۵ پسر دوم علیرضا و فروردین ۴۹ آخرین فرزندش لیلا بدنیا آمد . دفتر مخصوص ایشان دارای چهار بخش آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان ، رفاه اجتماعی و فرهنگ و هنر بود . گفته می شود خانم فرح پهلوی در شکل گیری بیش از سی موسسه آموزشی ، فرهنگی ، بهداشتی و درمانی نقش داشتند که بشماری از آنها اشاره میکنم : جشن هنر شیراز، جشنواره فرهنگی حماسی طوس ، مرکز فرهنگی نیاوران ، باغ فردوس، سازمان ملی فولکلوریک ایران ، انجمن مبارزه با سل و سرطان، انستیتو پاستور، فرهنگستان علوم ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، موزه فرش ایران ، موزه نگارستان ، موزه هنرهای معاصر، انجمن ملی حمایت کودکان ، سازمان ملی انتقال خون، جمعیت بهزیستی ایران ، جمعیت کمک به جذامیان ، پارک فرح ، برج شهریار، انجمن شاهنشاهی فلسفه ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تئاتر شهر ، انجمن فیلارمونیک ایران ، تالار رودکی ، دانشگاه فارابی ، دانشگاه فرح پهلوی که الان اسمش الزهرا است همه مدیون تلاشهای ایشان است.
پیش از انقلاب کتابی را دیدم که خانم فرح دیبا آن را به زیبائی ترجمه و نقاشی کرده بود. دخترک دریا اثر هانس کریستین آندرسن .
ایشان در سال ۲۰۰۳ میلادی خاطرات خود را با عنوان کهن دیارا منتشر نمود. در یادمان های خود می گویند که همه چیز را در ایران رها کردند. آیلین شولینو رئیس دفتر روزنامه نیویورک تایمز که در جریان انقلاب نیز به ایران مسافرت داشت در نقدی بر کتاب خاطرات ایشان این پرسش را مطرح میکند که اگر وی همه چیز را در ایران ترک کرده چطور خانواده سلطنتی در طی این سالها خود را اداره کردند. وی جمله ای را هم از فرزند ایشان آقای رضا پهلوی نقل میکند که گفته است آنان به دلیل سوء مدیریت مشاور خود ۲۵ میلیون دلار از سرمایه خود را از دست دادند، همچنین به عقیده شولینو خانم فرح دیبا حقایقی همچون دست داشتن سرویس آمریکا در کودتا را از قلم انداخته است. داوری خانم آیلین شولینو در مورد خانم فرح دیبا به کنار، ایشان سعی داشت با سفرهای مکرر به شهرهای مختلف ایران نزدیکی بیشتری با عموم مردم داشته باشد و این یکی از نکات مثبت ایشان بود. پس از خودکشی دردناک دو فرزندش لیلا وعلیرضا که برای هر مادری آنهم در غربت سخت و طاقت فرساست وی توانست بر اندوه غلبه کرده بر امید تکیه کند . اینکه امثال ایشان، خانم فرخ پارسا آن زن دلسوز و دانشمند هم که معلم خانم فرح پهلوی بودند اینکه امثال ایشان اراده ای نیک داشتند تردیدی نیست، اما و چه امای بزرگی ، کم نبودند و نیستند صاحبان اراده نیک که خواسته و ناخواسته در خدمت قدرت حاکم قرار میگیرند .
معصومه شادمانی آن مادر دلاور
معصومه شادمانی مادر کبیری از زنان آزادیخواه بود که با دو رژیم شاه و شیخ درافتاد و پیش و بعد از انقلاب به سختی شکنجه شد. سال ۱۳۵۳ ساواک دستگیرش کرد و در کمیته مشترک اذیت و آزار بسیار دید. بازجویان میدانستند که خانه اش پناهنگاه به اصطلاح خرابکاران، مبارزان شریفی همچون محمود شامخی ،مصطفی جوان خوشدل بوده است. از این گذشته مطلع بودند که بعد از فرار اشرف دهقانی از زندان قصر که به کمک فاطمه موسوی همسر محمد محمدی گرگانی از یاران حنیف نژاد تسهیل شد، معصومه شادمانی هم بعدا به خانم اشرف دهقانی در بیرون زندان کمک کرده ، این را بازجویان زندان می دانستند از این جهت بسیار شکنجه اش کردند بعد هم در دادگاه نظامی ابتدا حکم اعدام و نهایتا حبس ابد گرفت . حول و حوش انقلاب مثل دیگر زندانیان سیاسی از بند رهایی یافت. او بعدا در اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی به عنوان یکی از کاندیداهای مجاهدین معرفی شد. در بگیر و ببندهای سال ۶۰ دستگیر و به زندان اوین برده شد مقاومتش در زیر شکنجه ها زبانزد همه زندانیهای سیاسی آن دوران است. او را آش ولاش کردند اما از ایمان و آرمان خویش دست برنداشت و ۵ دی سال ۱۳۶۰ درحالیکه از شدت شکنجه کوفته و زخمی بود روی پتو انداختند وبردند و تیرباران کردند. دو ماه جلوتر پسر و عروس آن مادر دلاور را هم کشته بودند.
0 Comments