زنان تاثیرگذار ایران: توران میرهادی
چهارشنبه, 22 مارس 2017 شما در ایران وایر
تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهرهها گره خورده است؛ هر یک خشتی گذاشتهاند تا سقفی پدیدار شود؛ خشتهایی که گاه به قیمت زندگی و جانشان تمامشده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریدهاند. از سوی دیگر، در تاریخ جهان بسیاری از زنان و مردان دیگر به دلیل استعداد شگرف آنها برای تخریب و نابودی ساختههای دیگران، «تأثیرگذار» نامگرفتهاند.
زنان ایرانی، نویسنده برگهای بسیاری از کتاب تاریخ 200 سال اخیر ما بودهاند؛ چه به دلیل تأثیر مثبت بسیاری از آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعیشان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژههای علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و چه به دلیل تأثیر بعضی از آنها در تشویق به خشونت، گسترش جهل و جزماندیشی و سوءاستفاده از قدرت مالی و اقتصادی در جهت منافع خود.
مجموعه «زنان تأثیرگذار» «ایران وایر» یک مقدمه است. افرادی که نامشان در این فهرست آمده، نماینده برخی اقشار جامعه هستند که هرروز در ایران و کشورهای دیگر بر زندگی خانواده و اجتماع خود تأثیر میگذارند. بدیهی است همانطور که اشاره کردیم، همه فعالیتها و یا تمام افراد حاضر در این مجموعه، مورد تأیید «ایران وایر» نیستند اما تأثیرگذاری هیچیک از افراد این لیست را نمیشود کتمان کرد.
این لیست، اولین سری سلسله بیوگرافیهای زنان تأثیرگذار ایران است که بهمرور تکمیل میشود. از مخاطبان «ایران وایر» درخواست دارمی تا پیشنهادات خویش را برای غنای این مجموعه با ما در میان بگذارند.
————————-
مروارید بهشتی، شهروند خبرنگار٬ مشهد
توران میرهادی، پیشکسوت ادبیات کودک امروز درگذشت. توران میرهادی که از ۲۷ شهریورماه به علت سکه مغزی در بیمارستان بستری بود، استاد ادبیات کودکان، نویسنده و متخصص آموزش و پرورش یکی از شخصیتهای برجسته فرهنگی است که بیش از ۶۰ سال در گستره آموزش و پرورش، فرهنگ کودکی و ادبیات کودکان کوشیده و در این روند یکی از چهرههای تاثیرگذار بوده است.
****
بیماری اگر بگذارد، هنوز هم شنبهها نزدیک ظهر کسانی که در ساختمان ۳۱ خیابان «وحید نظری» در منطقه 11تهران کار میکنند، صدای قدمهای آرام «توران میرهادی» را می شنوند که میآید تا با دقت بر انتشار شماره بعدی فرهنگنامه کودک و نوجوان نظارت کند؛ فرهنگنامهای که بیش از 40 سال است با همت و پشتکار او در حال انتشار است.
توران میرهادی در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در شمیران به دنیا آمد. پدرش مهندس مکانیک جوانی بود که در حین تحصیل در آلمان، با دختر هنرمند آلمانی به نام «گرتا دیتریش» ازدواج کرده بود. او توجهش به زندگی کودکان و نوجوان را مدیون مادر نقاش و مجسمهساز است. گرتا در ایران شاهد تلف شدن کودکان به خاطر بیماریهای واگیردار بود و برای حفظ فرزندانش هر سال تابستان راهی شمیران میشد و در چادری بزرگ در باغ اجدادی خانواده همسر، آن ها را نگه داری میکرد.
توران در همین چادر به دنیا آمد. مادرش نخستین معلم او و خواهر و برادرانش بود. مادر در کنار آموزش زبان فارسی، زبان آلمانی را هم به فرزندانش میآموخت. توران خانم بعد از یادگیری زبان آلمانی، به معلمی فرانسه زبان سپرده شد و زبان سوم را نیز آموخت تا به مدرسه «نوربخش» رفت و در آن جا با زبان چهارم، یعنی انگلیسی آشنا شد. میرهادی بعد از پایان دوران مدرسه، در دانشگاه علوم در رشته طبیعی ثبتنام کرد و مشغول به تحصیل شد. اما حضور استادانی چون «محمد باقر هوشیار» در دانشگاه راه او را برای ادامه تحصیل تغییر داد.
حضور مستمع آزاد در کلاسهای هوشیار او را به فکر آموختن تعلیم و تربیت انداخت. برای همین، درست در روزهای پر از هیاهوی بعد از جنگ جهانی دوم، علیرغم میل پدرش به پاریس و سوربن رفت و در رشته روان شناسی و تعلیم و تربیت پیش از دبستان تحصیل کرد. حضور او در فرانسه در شرایط بعد از جنگ با سختیهای زیادی همراه بود. شهرهای اروپا ویرانههایی بازمانده از جنگ و در حال بازسازی خود بودند.
میرهادی در خلال تحصیل، برای بازسازی این ویرانهها کارگری کرد تا دوران تحصیلش تمام شد و به ایران بازگشت. بازگشتی که همراه با خبری ناگواری بود؛ برادر کوچک ترش «فرهاد» که رفیق و همبازی همه سالهای زندگیش بود، در یک تصادف از میان آنها رفته بود و خانواده در اندوه بزرگی بودند.
میرهادی که با اندیشههای زیادی به ایران بازگشته بود، تصمیم گرفت همان طور که مادرش به او آموخته بود، اندوهش را تبدیل به کاری بزرگ کند. این کار بزرگ، تاسیس مدرسهای متفاوت در تهران بود که به نام «مدرسه فرهاد» بسیاری آن را به یاد دارند. میرهادی در جایی درباره مدرسه فرهاد گفته است:«تنها هدفم این بود که ثابت کنم کودکان ایرانی از نظر توان ذهنی در سطح بالایی قرار دارند و با آموزش و پرورش درست میتوانند به حداکثر شکوفایی استعدادها و تواناییهای خود برسند.»
بخش اول این مدرسه درست بعد از تولد نخستین فرزند توران، یعنی «پیروز» در خیابان «ژاله» به نام «کودکستان فرهاد» افتتاح شد. کودکستان فرهاد و «پیروز وکیلی» هنوز یک ساله نشده بودند که او سرگرد «جعفر وکیلی»، همسرش را از دست داد. اندوه از دست دادن همسر نیز سرمایه دیگری برای تلاش او برای گسترش مدرسه فرهاد شد و دو سال بعد با همراهی مادر و پدر و بعدها شوهر دومش، مهندس «محسن خمارلو»، این مدرسه را تبدیل به یکی از معروف ترین مدارس تهران کردند.
همزمان با گسترش مدرسه، میرهادی کتاب کار «مربی و کودک» را براساس تحصیلات و تجربه کار در کودکستانهای فرانسه نوشت و در اختیار مربیان قرار داد.
مدرسه فرهاد آن قدر معروف شد که شاگردان زیادی به سمت آن آمدند و بنیان گذار آن به شوراهایی که داشتند برای جا انداختن مفهوم کودکی در اواخر دهه 40 تلاش میکردند، دعوت شد.
مفهوم کودکی اگرچه جزو مفاهیمی بود که در قرن نوزدهم وارد ادبیات جهان شده بود و در دوران مشروطه در ایران به آن توجه شد اما بعد از جنگ جهانی دوم بود که با تلاشهای افرادی چون «جبار باغچهبان» و «باقر هوشیار» در کشور رواج یافت .
در نیمه دوم دهه 30، توران میرهادی در کنار «لیلی ایمن»، «معصومه سهراب»، «توران اشتیاقی» و بسیاری دیگر که بیش تر از زنان دانشآموخته بودند، براساس تجربه نسل اول فعالان نظام کودکی، به دنبال ساخت بنیانهایی برای تثبیت این نظام بودند. آنها مطالعه و آموزش را مهم ترین اصل تعلیم و تربیت میدانستند. به همین دلیل، در کنار تحول نظام آموزشی، در عرصه ادبیات کودکان هم تلاش کردند.
آنها ناشران بزرگ را تشویق به انتشار کتابهای کودکان میکردند و با گفت و گو و مشاوره با دولت، سرانجام توانستند طرح راهاندازی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را که یکی از برجستهترین و کاراترین نهادهای فرهنگی دورهٔ پهلوی دوم بود، به تصویب برسانند.
اما کانون به تنهایی نمی توانست به نیاز کودکان و نوجوانان برای خلق آثار مناسب کودکان و نوجوانان کمک کند. کتاب زیادی برای بچهها نبود و باید جایی برای تشویق نویسندگان برای خلق کتابهای مناسب آنها به راه میافتاد. برای همین، توران میرهادی به همراه تعدادی از دوستانش دست به کار شدند.
او در یکی از گفت وگوهایش از روزهایی گفته است که کتابهای داستان کودکان انگشت شمار بودند و همین محرکی برای راهاندازی «شورای کتاب کودک» شد: «سال 1334 وقتی کودکستان فرهاد تأسیس شد، ما با فقر زیادی در حوزه مطالعاتی برای کودکان پیش از دبستان و دبستان روبهرو شدیم و تعداد کتابها انگشت شمار بود. سال 1335 نمایشگاه کتابی را در دانشکده هنرهای زیبا ترتیب دادیم؛ هدف ما این بود که نشان بدهیم کتاب برای کودکان بسیار کم است. سالهای 37 و 39 نیز دو نمایشگاه دیگر برپا کردیم. این نمایشگاهها باعث شد که بدانیم در چه زمینههایی برای کودکان کتاب نداریم. همین انگیزه بسیاری از استادان ادبیات کودکان را به فکر انداخت و ما جلسات مختلفی را با حضور آنها در مدرسه برگزار میکردیم. سرانجام دی ماه سال 1341 هیأت پنج نفرهای متشکل از “مرتضی ممیز”، “لیلی ایمن”، “عبدالرحیم احمدی”، “ماه آفریده آدمیت” و من اساسنامه شورای کتاب کودک را تدوین و با همراهی 40 نفر دیگر، شورای کتاب کودک را تأسیس کردیم.»
از دل شورای کتاب کودک، اندیشه تألیف فرهنگنامه کودکان و نوجوانان بیرون آمد. کار تألیف این فرهنگ نامه از سال 1358 آغاز شد. ابتدا پنج نفر مأمور به تألیف این فرهنگنامه شدند و امروز بیش از 300 نفر در طرح تألیف آن مشارکت دارند.
این فرهنگ نامه که قرار است در 24جلد به چاپ برسد، با تلاش بیوقفه توران میرهادی، بدون هیچ کمکی از سوی دولت روی پای خودش ایستاده است و امروز یکی از مهم ترین کارهایی است که در حوزه کودک انجام شده است.
به غیر از این، توران میرهادی در نگارش كتابهای تعلیمات اجتماعی، تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان، «تعلیمات اجتماعی و دینی برای كلاس چهارم دبستان» و «گذری در ادبیات كودكان» همكاری داشته است.
او با وجود بیماری، در خانه همچنان بر تالیف فرهنگنامه نظارت دارد.
«دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان» که مرکز آن در ژنو سوییس است، توران میرهادی را چندین بار نامزد جایزه «هانس کریستین اندرسن» و جایزههای معتبر دیگر ادبی کرده است.
0 Comments